زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
 

قاعده قرعه





قاعده قرعه به استفاده از قرعه برای رفع سرگردانی مکلّف در شبهه موضوعی اطلاق می‌شود.


۱ - تعریف



قاعده قرعه، از قواعد فقهی بوده و راهی است برای بیرون آمدن مکلف از سر‌گردانی و تردید ناشی از جهل وی نسبت به موضوع .
در کتاب « اصطلاحات الاصول » آمده است:
«القرعة فی اللغة السهم و النصیب و فی عرف الفقهاء و العرف العام، الاحتیال فی تعیین المطلوب لدی الشبهة و الابهام کتابةً و نحوها».

۲ - کاربرد



قرعه، در شبهه موضوعی کارآیی دارد نه شبهه حکمی ؛ پس تمسک به قاعده قرعه در مواردی است که حالی از احوالات موضوع، مجهول و مشتبه باشد و هیچ گونه راهی برای روشن کردن آن در دست نباشد؛ یعنی حتی احتیاط هم در مورد آن ممکن نباشد و اگر هم ممکن باشد، عسر و حرج داشته باشد، مثل این که دانسته شود یکی از چند گوسفند ، حرام گوشت (موطوئه) است، ولی معلوم نباشد کدام یک از آنها است، یا این که در باره مالکیت چیزی میان دو نفر اختلاف باشد و هیچ یک دلیل و یا اماره‌ای که مالکیت وی را اثبات نماید در اختیار نداشته باشد. در چنین مواردی با قرعه، مسئله حل می‌شود.
[۶] عراقی، ضیاء الدین، منهاج الاصول، ج۵، ص۳۹۸.
[۷] سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۳، ص۴۸۸.


۳ - شیوه



قرعه، به صورت‌های گوناگون انجام می‌گیرد؛ در گذشته بیشتر به صورت انداختن تیر ، و در زمان ما با نوشتن نام‌ها بر کاغذ و در آوردن یکی از آنها انجام می‌شود.
در قرآن کریم آمده که در ماجرای حضرت یونس علیه‌السّلام از قرعه استفاده شد. هم چنین در جریان تعیین سرپرست و کفیل برای حضرت مریم علیهاالسّلام نیز از قرعه استفاده شد، که به نام زکریای پیامبر علیه‌السّلام در آمد.
بعضی از عالمان ، قرعه را مختص باب منازعات و اختلاف در حق می‌دانند. در پاسخ گفته شده که هر چند معمولا چنین است، ولی این مسئله در ماهیت قرعه نیست؛ بنابراین، اگر اختلاف بر سر حقی هم نباشد، می‌توان از قرعه استفاده کرد، چنان که در قضیه سرپرستی حضرت مریم علیهاالسّلام کسی مدعی حقی نبود، بلکه همه در پی کسب افتخار بودند.
[۸] طباطبایی قمی، تقی، آراؤنا فی اصول الفقه، ج۳، ص۱۵۴.


۴ - بررسی



در مورد این که قرعه از امارات است یا اصول ، میان علما اختلاف وجود دارد.
برای اثبات قرعه، به آیات قرآن مثل آیه ۱۴۱ سوره صافات ، و آیه ۱۴۴ آل عمران،، روایات متعدد و اجماع ، تمسک شده است؛ برای مثال، « شهید ثانی » در قواعد و « ابن ادریس » در سرائر، ادعای اجماع نموده‌اند.
[۱۰] آشتیانی، محمد حسن بن جعفر، بحر الفوائد، ص۳.
[۱۱] کوثرانی، محمود، الاستصحاب فی الشریعة الاسلامیة، ص۲۱۹.


۵ - پانویس


 
۱. شهید اول، محمد بن مکی، القواعد و الفوائد، ج۲، ص۱۸۳.    
۲. مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص۲۰۱.    
۳. نراقی، محمد بن احمد، عوائد الایام، ص۲۲۳.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، القواعد الفقهیة، ج۱، ص۳۵۷.    
۵. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص۴۳۳.    
۶. عراقی، ضیاء الدین، منهاج الاصول، ج۵، ص۳۹۸.
۷. سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۳، ص۴۸۸.
۸. طباطبایی قمی، تقی، آراؤنا فی اصول الفقه، ج۳، ص۱۵۴.
۹. ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ص۲۵۱.    
۱۰. آشتیانی، محمد حسن بن جعفر، بحر الفوائد، ص۳.
۱۱. کوثرانی، محمود، الاستصحاب فی الشریعة الاسلامیة، ص۲۱۹.


۶ - منبع


فرهنگ نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، برگرفته از مقاله «قاعده قرعه».    

رده‌های این صفحه : قواعد فقهی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.